کلمات مکنونه ۴۱
- Nasim Khozein
- Jul 16, 2020
- 2 min read
Updated: Oct 13, 2020

ای فرزند کنیز من
اگر سلطنت باقی بینی البته به کمال جدّ از مُلک فانی درگذری، ولکن سَتر آن را حکمتهاست و جلوهٔ این را رمزها، جز افئدهٔ پاک ادراک ننماید.

کنیز: دختر، زن
باقی: پایدار، همیشگی
کمال: آخرین حد هر چیز، نهایت
جدّ: سعی و کوشش
مُلک: سرزمین، کشور
فانی: ناپایدار
مُلک فانی: اشاره به این دنیا و عالم ظاهر است
سَتر: پوشاندن، پنهان کردن
جلوه: واضح و آشکار
افئده: قلبها - مفرد: فوآد
ادراک: درک کردن، فهمیدن

حکمت جوهری است جذاب، هر بعیدی را به مقر قرب جذب نماید و هر غریبی را به وطن کشاند." ~ آیات الهی، ج۲، ص۳۸۰
حکمت مستور بودن عوالم الهی از انسان، حضرت بهاءالله میفرمایند: "... اسرار موت و رجوع مستور بوده و هست. لعمر الله اگر ظاهر شود، بعضی از خوف و حزن هلاک شوند و بعضی به شأنی مسرور گردند که در هر آنی از حقّ جلّ جلاله موت را طلب نمایند." ~ آیات الهی، ج۱، ص۱۱۶
"قلب آن حقیقت انسانیه ایست که خزینۀ حب و علم الهی است و امکان معرفت حق به او عطا شده. اگر قوۀ روح رحمانی غلبه بر نفس انسانی نماید قلب روحانی و مرکز الهامات آسمانی گردد والّا تیره و تار در هوای نفسانی بماند و شمع دل را به بادهای مخالف نفس و هوی خاموش نماید..." ~کنز اسرار، ج ۲، ص۱۷
"… پس رسیدن به سلطنت باقی نیاز به انقطاع از دنیای فانی است. البته منظور این نیست که برای زندگی در این عالم تلاش نکند و یا کسب معاش و تلاش برای زندگی مرفه را نقص و عیب بداند بلکه مقصود از تلاش و کوشش در این عالم همین است که بتواند به بهترین و بالاترین امکاناتی که خداوند برایش مقدر نموده دست یابد اما دلبستگی او آنقدر نباشد که او را از معرفت الله و عمل به احکام الهی که اصل و حقیقت زندگی است، محروم ساخته و یا غافل نماید." ~ مؤانست، ص۱۴۶
Comments